یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
کاش میشد عشق را دمنوش کردریخت در لیوان و دائم نوش کرد...
یادش همه جا هستخودش نوش شماای ننگ بر اومرگ بر آغوش شماشمشیر برآن دستکه برگردنش استلعنت به تنی کهدرکنارتنش است...