متن نوشته های عبدالحمید شریفی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نوشته های عبدالحمید شریفی
🔹🔷💠
🔷
💠
روزی زمستانی بود. زیر درخت بلوطی نشستم و به تنه آن تکیه دادم.
درخت، داستان خویش را به نجوا گفت:
«دانهای بلوطی بودم، بر بلندترین شاخه درخت مادرم. روز مقدر، با تندبادی فرو افتادم و به شیاری درغلتیدم.
روح زمین، در من جنبشی افکند و رستن آغاز...
به روزگار ما
به جرم ناسپاسی انسان و گناه آلودن خاک و آب و هوا، خورشید بیرحمانه تابید و آسمان از باریدن دریغ ورزید
چون بر قلل کوهستانها برف نشاطی ننشست و بر دشتها بارانی به سزا نبارید
آرام آرام رودها از تاب و توان افتادند و تالابها و دریاچهها...
🔹🔷💠💠
🔷
💠
💠
روزی خاکستری از زمستان بود
و آسمان و زمین سرب اندود به نظر می رسید
از ورای شاخه های درختی خشک ، که زندگی را وداع کرده بود
تیره ابری با نور زرد غروب ، چشم اندازی حزن انگیز پدید آورده بود و فضا را از...