اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
با ما نفسی بنشین کان روی نکو دیدن هم چشم کند روشن هم عمر بیفزاید
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
به یک کرشمه توانی که کار ما سازی ولی به چاره بیچارگان نپردازی
حیف باشد در میان جان و جانان پیرهن ...
گویند حریفان که برو یار دگر گیر مشکل همه این است که چون او دگری نیست