آخرین غروب هفته لحظه تاریک و روشن توی خونه منتظر باش واسه اومدن من لباس سبز تو تن کن اون لباس سبز روشن اونیکه رنگ چشاته رنگ دلخواه تو و من
ممکن است هر دختر ملکه ای برای همسرش نباشد! ولی همیشه شاهزاده ای برای پدرش است روزدختر را به تک تکتون تبریک می گوییم
به او گفتم که قصدم دیدن توست زمان دیدن و بوییدن توست ز رویاروییام او طفره میرفت هراسان بود اواز دیدنم سخت خلاصه راضی اش کردم به اجبار گرفتم روز بعدش وقت دیدار رسید از راه وقت و روز موعود زدم ازخانه بیرون اندکی زود چودیدم چهره اش قلبم فروریخت...