متن وارث

در من پیرمردی با اعصابِ ضعیف
که تمامِ خانه را به دنبالِ عصایش
به هم میریزد
در من کودکی های نکرده
هزاران فریادِ به گوش نرسیده
خنده هایِ درنیامده از ته دل
نَخ به نَخ سیگارهایِ شبانه
در من هزاران راهِ نرفته....
من وارثِ امپراطوریِ حسرتهایِ
بر دل نشسته ام...

محمّد وارث پیغمبران است / که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی / محمّد علت خلقِ جهان است . . .
میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک

من و تو زنده موندیمو به سختی زندگی کردیم
گذشته
حال
آینده
من و تو وارث دردیم...