متن گذشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گذشته
من را ببخش
برای این من و توی
یک گوشه افتاده ای که
یک روزی (ما) بودند
در میانِ همهمهی دوستانش قدم میزد.
تفاوتِ شلوغیِ آنها با دیگران این بود که بهجای باهم سخن گفتن، با خودشان حرف میزدند.
مردی با پیکری لاغر و قامتی بلند، سیگار برگی در دستش بود و با خود میگفت:
• «چرا گذاشتی بره؟ مگه چی برات کم گذاشته بود؟»
یا دختری...
(خاطرات)
ماندهام با خاطراتِ تلخِ دورانی که نیست
کوچه و پسکوچهها و آن خیابانی که نیست
یادم آید آن صفا و دوستیهای قدیم
سادگیها و مرام و عهد و پیمانی که نیست
میرَوَم پای پیاده ، پا به پای کودکی
از مَسیر خانه سوی آن دبستانی که نیست
گاهگاهی میزنم...
خانهی پدری/
از دری که دیگر نیست/
وارد می شوم
ازهرم عشق چیز زیادی نمانده است
جزاینکه روی شیشه دل "ها" گذاشته
خبر دادن که ماهیشی
حلالت باشه اقیانوس!
منم هستم! الهی شکر
منم، دریای بیفانوس!
تو این دردو نمیفهمی
که میگیره وجودت رو
چقد هر شب به یاد تو
شنا کردم نبودت رو
تو آغوشت، لباسم بود
ببین حالا تنم سرده
تو «آبی» رو نمیفهمی
تمومِ رنگِ من درده!
شبیهِ سنگِ...
به حالِ سنگی میمانم
میانِ رودی خشکیده
تو رفتهای
اما خاطراتت
همچنان در جریان...
پلکی بزن فانوسِ دریایی !
آتش بکش کابوسِ قایق را
وقتی برای صیدِ ماهی نیست
گرداب! برگردان دقایق را...
انساט ؋ـراموش نمیکنـہ عبرت مے گیره..
چه قطارهایی که آمدند و رفتند
تا توانستم فراموش کنم خاطراتی را
که در آن توقف چند ساله در
ایستگاه تو داشتم...
چراغ داده بودم!
بوق میزنم!
کنار نخواهد رفت
آیندهای
که پشتِ ماضیِ بعید حرکت میکند
به قلقلک های عزرائیل در کودکستان
به دوپایی که در یک کفش
قد می کشند
یا به آینه ای که با چاقو
بر صورتش خواهد کشید
ادامه ی لبخندِ جوکر را؟
به کدام دیروز؟
به کدام امروز؟
به کدام فردا؟
به کدام بخندم؟!!!
«آرمان پرناک»
از گذشته ی دیروز
تا گذشته ی فردا
برای مُردن
به قدری نشانه هست
که گمان می کنم
به آرزویم
یعنی حق انتخاب،
رسیده ام
«آرمان پرناک»
☘︎ ☘︎ ☘︎ ☘︎ ☘︎
قلبِ تو،
اتاقِ فکرِ من است
دلگیر نباش
نقشه ای
برای رنجِ گذشته می کشم
«آرمان پرناک»
☘︎ ☘︎ ☘︎ ☘︎ ☘︎
فرفره ام را، عصایم را، فرفره ام را /
درونِ درختِ زمان /
چال کرده اند /
شاید تبر /
قایقم را پیدا کند !
«آرمان پرناک»
می داند بی فایده است /
اما می گردد /
می گردد در جیبِ گذشته ها /
دستِ تاریکم /
تا شاید ببیند
دستِ خوشحالِ آن کودک /
در روزِ برف بازی را...
«آرمان پرناک»
توپ تر از همیشه
برگشته ام
محکم تر سیلی بزن آقای گذشته!
من اشتباهی نکرده ام!
خوشحالم که شکستم
شیشه ی باورت را...
«آرمان پرناک»