خوب است که هرثانیه درگیرتوباشم پابندتودربندتوزنجیرتوباشم
تا که پابَندت شَوم، از خویش می رانی مرا دوست دارم هَمدمت باشم ولی، سَربار نه
او درست می گفت جهان به همین یکی دو روز که بند نبود بند که به پای هیچ کس نبسته بودند و نبودِ تو خودش ماجرای تازه ای بود به نبودنت خو می گیرم طوری که وقتی می آیی وجدان آسوده ای ندارم انگار چیزی به بالشم بدهکارم چیزی به...