تا که پابَندت شَوم، از خویش می رانی مرا دوست دارم هَمدمت باشم ولی، سَربار نه
بیا با من زبان واکن به ذکر دوستت دارم که لب روی لبانت لااله انت بشمارم قسم به آیه ی سرخ لبانت حضرت انگور لبالب از تو لبریزم .سراسر از تو سرشارم اجابت کن مرا یک شب میان تنگ آغوشت که با امن یجیب ....جان من تاصبح بیدارم بغل وا...
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه!