بابا اگر نان داد ،تاوان هم فراوان داد...
ای روی دل آرایت،مجموعه زیبایی
تو همانی که مرا عاشق ومدهوش کند...
باده ی روشن شب آدینه می باید زدن....
من ز فکر تو به خود نیز نمی پردازم..
بر سینه ی ما بنشین ای جانِ من ات مسکن..!
جز یاد دوست هرچه کنی عمر ضایع است...
هیچ آفریده ، چشم به راه کسی مباد...
که می روی تو و رنگ پریده می ماند
ترکِ کام خود گرفتم تا برآید کامِ دوست...
گُلی به نام تو در بازوان من وا شد...️
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند...️
صنما جفا رها کن...
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست؟!
مرا بپیچ در حریر بوسه ات...
شانه ی لرزان ما را با سرت آرام کن ...
خوش آن که ز رویِ تو دلش رفت ز دست
رازِ عاشق سخنی نیست که پنهان مانَد...
راز من شو نگهت میدارم
گر گهر در آتش افتد،به که از قیمت فتد....
درد دل با سنگدل گفتن چه سود...
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی ...
تو بدین چشم و پیشانی دلِ ما باز پس نخواهی داد ...