دیوار، تیرهای چراغ برق سیم خاردار.... پشت دیوار دیده بر آجرهای سالهای ماندگار، میروم را می نشینم گاه می پرم با ابر می دوم با باد... زیر بارانی از خاطره از یاد، تا باز شود آهنین درب تو در آیی از گنه کرده و ناکرده زندان... پشت دیوار هستم بنویس...