پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یک🍂درختان را به رقص آوردآواز پرندهمی خواست صدایش رابه گوش خورشید برسانددو🍂شکوفه های تازه بر درخت گیلاسبا بادی سبکرقصیدند، چرخیدندو از عشق زمین، بوسه گرفتندسه🍂خون سرد تاریخبر کاغذهای پوسیدهشعله می کشدمی دمد آتشی از خاطره🍂سایه های بلند شبپناه آورده اندبه سینه ی مهتاب...🍂...فیروزه سمیعی...
روز شدو شب شدو ماه اومد تو آسمون🍀 تو رو ندید تو خواب گلستاره چید ازشب و صبح....فیروزه سمیعی...
تو با لبخند زیبات در آیینه چشمام می درخشی گل بهاری جانانم در آواز شراب پاییزی 🍷فیروزه سمیعی...
هرگز محبت و گدایی نکن...