به تو محتاج چنانم که فقیری به درم به تو مشتاق چنانم که غریقی به کنار
دیریست که از رویِ دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاقِ حضوریم ...
ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺎ ھمه ﺟﻮﺭی ﻭ ﺟﻔﺎﻳﯽ...
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد