کلماتى که از دل بر مىآیند ، هرگز بیان نمىشوند ؛ در گلو گیر مىکنند و تنها در چشمها خوانده مىشوند ...
حرف کرَم تو همه جا ورد زبان است چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
ممکن است آدم یک عمر زندگى کند و نفهمد که کنار دستش یک کتاب هست که کل زندگىاش را به سادگى یک ترانه بیان مىکند ...
دیریست که از رویِ دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاقِ حضوریم ...
آزادی بیان و آزادی قلم را میتوان با یک قدرت بزرگتر از ما گرفت ؛ اما آزادی اندیشه را هرگز !
از گوش دادن به سخنان دشمنانتان غافل نباشید آنها اشتباهات شما را به خوبی بیان می کنند...