شبِ یلدای زلفم، شانه کردی؛
به چشمانم نگه، مستانه کردی؛
زمانی که: دلت، لبریزِ من شد،
انارِ دل، برایم، دانه کردی؛
به لبهایم نهادی، مُهرِ لب را؛
شرابِ بوسه را، پیمانه کردی؛
زدی فال از کتابِ حافظ و باز،
مرا از نو صدا جانانه کردی؛
تمامِ حسّ قلبِ عاشقت را،...