شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
چادر نماز مادرم، حصاری از نور در تاریکی جانم است،آخرین سنگر آرامشی که می شناسم...جایی که اشک هایم بی صدا می سوزند و به دامن دعاهایش فرو می ریزند.دست های لرزانش به آسمان گره خورده، اما دلم دیگر ایمانی ندارد…دل شکستگی ام را به بادها سپرده ام،شاید خدا در میان ستاره ها، تنها برای پایان این درد، جوابی نوشته باشد.باران کریمی آرپناهیتاریخ انتشار:۱۹ آذرماه۱۴۰۳ساعت۱۵ وده دقیقه...