پشت چشمام دو فنجون قهوه و چند تا کتاب شعر گذاشتم شاید یه روزی از همین کوچه های شهر بی خبر بیای بخوای برام شعر بخونی و من سرتاپا ،با عشق گوش بدمش آره چرا میگم چشمام میدونم رفتیا ولی خب هنوز پشت چشمام که جاموندی!!! ✍مهدیه باریکانی
داشتم عکس هایی که تو ازم انداختی رو نگاه می کردم میدیدم که چقدر تو اون عکس ها خوب و قشنگتر شدم... حتی تو بعضی هاشون نوع نگاه کردنم رو دوست دارم... دارم فکر می کنم یه عمر وقتی کنارم باشی و نگاهت کنم چقدر قشنگ میشم، چقدر قشنگ میشه......