لبت شیراز و چشمت اصفهان و خنده ات گیلان پر از مستی و راز و شوق هستی روح ایمانم!
عطرِ جاری در نفس هایت بسی بوییدنیست ریشه ی اندوهِ من با خنده ات برچیدنیست
معروف شده خنده ات آنقدر که هر کس لبخند تو را می برد از شهر به سوغات
بیعانهٔ هزار غلام است خندهات صد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم