پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
لبت شیراز و چشمت اصفهان و خنده ات گیلانپر از مستی و راز و شوق هستی روح ایمانم!...
عطرِ جاری در نفس هایت بسی بوییدنیستریشه ی اندوهِ من با خنده ات برچیدنیست...
معروف شده خنده ات آنقدر که هر کس لبخند تو را می برد از شهر به سوغات...
بیعانهٔ هزار غلام است خندهاتصد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم...