بیعانهٔ هزار غلام است خندهات صد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم
مرا هزار امید است وهر هزار تویی...
هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود گر دلی بیازاری...
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
در دلم اندوه هزار جنگل بی برگ پاییزیست