دردم همه در مصرع بعد است من ماندم و او رفت و نیامد...!
دردم این است کسى نیست که در روز وداع کاسه اى آب بریزد ز وفا پشت سرم
کنم هر شب برای مهر او گریه که شاید بشنود دردم ولی آهسته می گویم الهی بی خبر باشد!