پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلبرم راستش را بخواهیدلم عجیب پیر شدنبه پای تورا میخواهد...
آن چنان شعله به قلبم زده گفتم انگاردلبرم متحدِ لشگرِ چنگیز شده...
خنده کن ای دلبرم،با خنده ات غوغای محشر می شودچاله های گونه ات با خنده ات، هی بیش و هی کم می شود...
حال دلمفقط کنار توفقط با توخوبه......
تمام گوشه های جهانرا هم بگردمجگر گوشه ام تویی...
تنها چیزی که زیادش خوبه بودنت کنارمه......
انتخاب توبهترین انتخاب قلبم بود...یه تار موتو به کل دنیا نمیدم عشقم...