یک دست کلاغ و به یکی برف، زنگ را زددرخت زمستان
بعضیوقتا بهیکیمیگیکهدیگه هیچوقتبهتزنگنزنه وبعدوقتیگوشیتزنگمیخوره امیدواریاونباشه! اینپیچیدهترینمنطقه...
ای کاش بعضی وقتا جرات اینو داشتیم که گوشی رو برداریم و زنگ بزنیم و بگیم ببین دلم واست تنگ شده بود واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم
ساعت قدیمی ام خسته است خوابش می آید من کوک می شوم نمی آیی؟ دارم زنگ می زنم!