لطف کن پیش من از دلبر و معشوق نگو پیش یک آدم معلول نباید بدَوی
هر که از عشق تو پرسید ،به او گفتم شکر... پیش مردم،گله از یار؟! همینم مانده ست...
چه کنم با دل سرد تو به جز خو کردن برف دی را چه نیازی ست به پارو کردن
خداوندا اگرجایی دلی بی تاب دلدار است نمیدانم چطور اما خودت پا در میانی کن