دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
ای برف! ای الهه ی دواربر این همه زنگار سپیدی ببار......
دستهای تو کلید صبح است که سوی مشرق میچرخد و سپیدی را از پس نردهی سایه روشنبه سوی پنجرهها میخواند ......
عشق بین من و توبه پاکی و سپیدی همین دونه های زیبای برفی هست که آروم آروم از آسمون می باره...