چال می افتد کنار گونه ات وقتی تبسم میکنی نا مسلمان شهر را این چاله کافر کرده است...
هوایم حال سربازی کمین خورده ست در سنگر نشانه رفته دشمن را ولیکن اسلحه خالیست
عینکیبودنِاو رازظریفیدارد شیرمحبوسنباشد همهراخواهدکشت!