پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یک کوه پیر منفعل شدکه از یائسگی گذشته بودتو را فتح کردیا تو او رانمیدانمبه ھر حال یک پرچم سفید چون موی تو...در قله باد می خورد...
عاقبت هجوم ناگهان عشق ،فتح میکند پایتخت درد را …...
قله ای که چند بار فتح شودبی شک تفریحگاه عمومی می شود!مواظب دلت باش...!...
تا حالا قلعه ی بی حفاظ و محافظ دیدی عزیزجانم!!! از وقتی دلم پی نگاهت رفته مثل قلعه ی بی محافظم و منتظرم بیای که فتحم کنی.. از این ساده تر مگه کاری هم هست...