از تو تا دستهای من فرسنگ ها فاصله است تو در گذشته ی من تاب میخوری و من در بی تابی محض پشت پنجره ی فردا نشسته ام!
لبخند تو یک آلت قتاله ی محض است کافیست که بر گونه ی تو چال بیفتد
چشمهایت حرارت محض است ربّنا آتنا عذاب النّار .