متن گونه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گونه
موی سپیدت
در آینه لرزید
نه مثل برف
نه مثل خاکستر
خطی بود
که زمان
بر شیشه کشیده بود
و چشمهایت
بیصدا
مثل دو زخمِ روشن
نشسته بر تاریکی
در میان این تضاد
نه پیر شدم
نه جوان
فقط
به لرزشِ لحظهای فکر کردم
که چگونه
میتواند
تمام عمر را...
لبخندت
شکافِ زمان است
که از دهانِ آسمان
به خوابِ زمین نشت کرده
در هر چینِ گونهات
کهکشانها خم شدهاند
و زمین،
با دامنِ پرچینش،
خوابِ ستارهها را میبوید
گونه هایت مثل «بِه» خوش رنگ و بو و مزه است
گریه وقتی میکنی این گونه «به...تر» میشود!
ارس آرامی