در آینه بوسید خودش را و نفهمید آن لب که هدر داد، مرا خرج دو سال است...
ما بی سلیقه ایم تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه ی آب و نان کند
ز بیم سینه خراشیدن از وفور غم است که گفتهاند بگیری به جمعه ها ناخن