پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کوکبه ی آفتابخمار درد تو هستم شراب می خواهمهوای مستی و حالی خراب می خواهمشرنگ شعله عشقم علاج بدنامی استزلال باده و قلبی کباب می خواهماگرچه سردم و خاموش مثل خاکستربه جان خسته خود انقلاب می خواهمقسم به غمزه بودای هر دو چشمانتبه سومنات جمالت صواب می خواهمبزن به زخمه ی تار دلم سرانگشتیکه شور نغمه چنگ و رباب می خواهمدخیل شوکت رویت شدم نگاهی کنتورا بجاه و جلالت جواب می خوهماگرچه لایق کاشانه ات نخواهم شدولی تو ر...