کوکبه ی آفتاب خمار درد تو هستم شراب می خواهم هوای مستی و حالی خراب می خواهم شرنگ شعله عشقم علاج بدنامی است زلال باده و قلبی کباب می خواهم اگرچه سردم و خاموش مثل خاکستر به جان خسته خود انقلاب می خواهم قسم به غمزه بودای هر دو چشمانت...