یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
[گویا] عزیزم گویا که دلتنگم شده ای؟!به این خاطر است که احوالت را نمی پرسم خدا می داند که بعد از مرگ هم دیگر در طلب عشق، دست دیگری را نخواهم گرفت....عزیزم گویا نمی دانی و خیالات عجیبی با خودت کرده ای!نمی توانم خودم را به نادانی بزنم و متوجه نشوم چه کسی مرا کم دوست دارد....عزیزم گویا چنین شنیده ای؟!که من بعد از رفتنت، دوباره عاشق شده ام!نه! مگر در این زندگی چند نفر مثل تو پیدا می شود؟!و من خوش باشم بعد از تو تا زمان م...