حقیقت اونقدر کلمه قدرت مندیه که بعد شنیدش
یکیو میکشه و یکی زنده میمونه
یکیو خوشحال میکنه و یکیو ناراحت
یکیو به هدفش میرسونه و یکیو ناامید میکنه
یکیو میخوابونه و یکیم بیدار میکنه
حقیقت تلخ و دردناک نیست ، ترسناکه ، ازش بترسید
چون هیچی قبل از شنیدش ،...
آدما هیچوقت اولین اتفاقاى زندگیشون رو یادشون نمیره، قبول دارى؟ هیچکس عشق اولش رو یادش نمیره اولین معلمش اولین بارى که دست یک نفر رو عاشقانه گرفت اولین بوسه، اولین رفیق اولین قرار اولین جدایى اولین، اولین اولین. این اَولینا تا آخرین روز زندگی باهاتن. حواست باشه که چیو، میخواى...
خودش در شب های سرد و تاریکی زندگی میکند که به تاریکی دیگران نور میبخشد
شباها هزاران پنجره اورا پلک نمیزنند و اشک میریزند
او همه تنهاییش در شب و غصه هایش را درون روشنی خود مینشاند تا سیاهی غم چهرا ماه اورا میگیرد
نه گریه میکند،نه داد میزند،نه میمیرد...
دست ها؛
آغوشی هستند که تَنت را آگاه میکند،درهین خوشحالی و اندوه،عشق و دیدار
و من برای آغوش دستان تو اندوه هایی را تحمل میکنم تا با خوشحالی به دیدار عشق ، به آغوش دستانم دربیاورم.
دست خطِ من
دستانم را گرفته بود و در همان خیابان همیشگی با گرمای وجودش نمیزاشت سرما به من بنشیند،ازماه شب هایم درخشان تر بود.
آبشار حنایی روی کمرش با صدای لبخندش میرقصید،وقتی با اقیانوس ابیَش به من نگاه میکرد،طوفان دلم ارام میگرفت و دریای دلم موج میزد.
او برگشته بود،میخندیدیم و خوشحال...