خودش در شب های سرد و تاریکی زندگی میکند که به تاریکی دیگران نور میبخشد
شباها هزاران پنجره اورا پلک نمیزنند و اشک میریزند
او همه تنهاییش در شب و غصه هایش را درون روشنی خود مینشاند تا سیاهی غم چهرا ماه اورا میگیرد
نه گریه میکند،نه داد میزند،نه میمیرد
سیاهی درونش را نور میکند و باز میتابد،میدرخشد
دست خطِ من
ZibaMatn.IR