زُمُرُد به خدا گفت: من بی اندازه دوستَش دارم، می شود بی آنکه مرا در زیر ِ پاهایش پایمال کند در جلوی چشمانش قرار دهی تاروزی من اورا به #دولت بِرسانم؟!
خدا گفت: #تو
زیباترین و گرانترین سنگ ِ عالَمی!
ارزش و بَهایَت را فهمیدن کار ِ هر رهگذری نیست! کسیکه ذات و چشمانش مشکل دارد وتمام ِ وجود ِ تنوع طلبَش آلوده است و فرقِ زُمرُد با سنگ های رنگارنگ ِ معمولی و بی ارزش را نمیدانَد ، لایق ِ تو نیست!
زُمُرد باشنیدن ِ حرف های خداوند ِ عظیم،
از باد خواست که اورا در آغوش ِ رودِ عمیق و پاک و زلال
بیاندازد تا برای همیشه از چشم های ناپاک و آلوده
در اَمان بمانَد!
✍فاطمه السادات شریفی نیا
ZibaMatn.IR