کجایی،بی تو در شهر خودم تنها و بی یارم
شکسته قلب تنهایم،ببین اشوبِ آشوبم
گرفتار غم و دردم در این غمکده ویلانم
گرفته لحظه هایم بوی غم، ببین ویرانِ ویرانم
نبودی سوز و سرما شد خراب شد خانه ابادم
نمیدانم کجایی و مدام حیرانِ و حیرانم
کسی من را نمی فهمد، پدر من عاشقت هستم
کجایی بی تو میترسم هراسانِ هراسانم
چراغ خانه ام نوری ندارد،سوت و کور و تاریکم
تو مهتاب شبی بودی و حاکم مانده احسامم
کجایی زخم کردی این دلم را بی مروت بی تو بیمارم
صبوری نیست با من یار،تعلل میکند،بی تابِ بی تابم
(فاتحه ای تقدیم ب ساحت مقدس پدران آسمانیمان )
ZibaMatn.IR