گلزار بقیع بشکند دستی که ویران...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن گلزار بقیع
- گلزار بقیع بشکند دستی که ویران...
(گلزار بقیع)
بشکند دستی که ویران کرد گلزار بقیع...
خشک گردد ریشهی خاری که شد خوار بقیع
جای غرقد ، لالههای سرخ عاشق خفتهاند
چشمِ دل وا کن ببین گلها... به گلزار بقیع
چار معصوماند در این خاک چون گنجینهای
کی؟ خَزَف داند مقام و قدر و معیار بقیع...
جز امامان عظیم الشأن حتیٰ خفتهاند
جمعی از انصار، در خاک گهربار بقیع
مرکز عشقاست این خاک مقدس در جهان
در طوافش هست دلها خطّ پرگار بقیع
گرچه ویراناست، اما خاک آن چون توتیا
هست بر هر دیدهای که هست بیمار بقیع
بسکه دشمن کینه دارد در دلش از شیعیان
کرد ویران از حقارت جمله ـ آثار بقیع...
گرچه روزی کرد ویران این حرم را دست ظلم
میشود شیعه ولی یک روز معمار بقیع
جنبش جهلی که فرمان داد بر تخریب آن
میشود مدفون در آخر زیر آوار بقیع
اندک اندک گشته بازار وهابی ها کساد
رونقش افزون ولیکن هست بازار بقیع
میرسد روزی که با وحدت بنا خواهیم کرد
آن حرمهایی که میباشد سزاوار بقیع
با گلاب و مُشک و عنبر شسته گردد این مکان
میزداید اشکهای شوق، زنگار بقیع...
ای خوش آنروزی که آید آن امید شیعیان
مهدی موعود «عج» آن تنها علمدار بقیع
نغمهی «الله اکبر» میشود اینجا بلند
میرسد بر گوش استکبار، اخبار بقیع
هرکسی از هر مکانی رو به اینجا میکند
تکیهگاه عالمی چون هست دیوار بقیع
از درون سینههای خسته از ظلم و ستم
مرغ دل، پَر میکشد کآید به دیدار بقیع
جشن شادی میشود برپا به کوری ستم
گرچه تا محشر بوَد دلها عزادار بقیع
(ساقیا) دم از می و ساغر مزن در این مکان
چون بوَد مستی ما از جام سرشار بقیع .