متن اشعار سید محمدرضا شمس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار سید محمدرضا شمس
(غیرتمند)
از گرانی گرچه بر لب های مان لبخند نیست
یا اگر دلهایمان از رنج و غم خرسند نیست
با قنـاعـت زندگانی میکنیم امروزه؛ چـون...
نـان به نـرخ روز خوردن کار غیرتمند نیست.
(شهادت حضرت عبدالعظیم)
«سیدالکریم»
ای آنکه «ری» ز نام تو گردیده ناموَر
زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر
هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو
چون جدّ خود بیانگر خُلق عظیم، تو
ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان
ای پُر فروغ، شمع شبستان شیعیان
وقتی زیارت...
(حضرت حمزه سیدالشهداء)
ای داده جان به راه خدا حمزه
یار نبی، به وقت غزا حمزه
بودی به «جنگِ بدر» سپهسالار
بر دفع دشمنان خدا حمزه
ای بهترین ز نسل بنی هاشم
همچون علی ز شأن و صفا حمزه
در آسمان معرفتی بی شک ـ
رخشانتر از سُهیل و سُها...
«یا اباصالح المهدی ادرکنی»
(استحاله)
همه شب به یاد رویت، نظری به ماه دارم
به جنون کشیده مانم چو به مَه نگاه دارم
دل من به جستجویت همه شب بشوق رویت
شده معتکف به کویت چو تو پادشاه دارم
نه شب مرا سحرگه نه سحر ز سوزم آگه
که ز...
(کافر نیستم)
چون که اهل جیفهی دنیای بی در نیستم
تشنهی پُست و مقام و میز و منبر نیستم
گرچه دارم خامهای زرّین به کف از لطف حق
در پی نام و نشان و لوح و دفتر نیستم
چون نسَب دارم ز مولایم امیرالمؤمنین
تا نفس دارم مُرید شخص دیگر...
(سالروز تخریب قبـور ائمهی بقیـع)
«بقیع»
ای کــاش جهــان ز عــدل، آبــاد شود
دل هــا همــه از بنــــد غـــم آزاد شود
ویــران شـده گـر قبـــر امـامـان بقیــع
در سیـنهی مـا ایـن حــرم، آبــاد شود
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(گلزار بقیع)
بشکند دستی که ویران کرد گلزار بقیع...
خشک گردد ریشهی خاری که شد خوار بقیع
جای غرقد ، لالههای سرخ عاشق خفتهاند
چشمِ دل وا کن ببین گلها... به گلزار بقیع
چار معصوماند در این خاک چون گنجینهای
کی؟ خَزَف داند مقام و قدر و معیار بقیع...
جز...
(آهِ سرد)
آیینه دار حیرتم از آهِ سردِ دَرد
چون نیست در کشاکش ایام، همنوَرد
سرخیّ صورتم بوَد از سیلی ستم
در باطناست اگرچه مرا رنگ روی، زرد
مردانه گر ستادهام اکنون به روزگار
باشد مبرهنم که جهان نیست جای مَرد
در دودهدان دهر شده بخت من سیاه
دیگر چرا...
😊 (عید سعید فطر مبارک) 😊
عیــد رمضـان آمـد و دلهـا شـد شـاد
چون تشنگی و گرسنگی رفت به بــاد
پنهــانـی اگــر روزه خــوری میکـردیم
شوّال شده خورد و خوراک است آزاد
(ماه عشق)
ماهی که درآن عشق، به نــام ما شد
تقـدیـر و قضای حـق، به کــام ما شد
(ساقیِ) ازل ریخت به ساغر می ناب
یک جـرعـه ی آن شرب مــدام ما شد
(عید سعید فطر مبارک باد)
شــوّال ز رَه آمــد و طِـی شـد رمضــــان
یارب به دل شکسـته ی پیــر و جــوان
گـر طــاعـت مـــا قبـــولِ درگــاهـت شـد
وقـتِ فـــــرج حضـرت مَهــــدی بـرسـان
(عیــد رمضـــان)
عیــد آمد و مــاهِ رمضــان گشـت تمــام
شــوال ز رَه آمــد و طـی گشـت صــیام
افسـوس کـه آن مــاهِ مبــارک طـی شـد
مقبــول بُـــوَد طــاعـت و ایــام بـه کـــام
(عید سعید فطر مبارک)
هــلال ماه شـوال از افق امشب هویدا شد
بـرات روزه داران از خــدا بر خلـق، اِعطـا شد
شده عیـد سعید فطـــر بعد از مـاه مهمـانی
گواهینـامهی اعمــال نیک خلق، امضـا شد
(ماه برکات)
رمضان ماه رهایی ز سیاهی طی شد
مــاه مهمـــانـی درگـــاه الهی طی شد
مــاه غفـران گنـاهان و نـزول بـرکـات
مــاه قــدر و نِعــَم لایتــناهی طی شد
(عید سعید فطر مبارک باد.)
ماه رمضان، ماه مصفای خدا رفت
آن ماه مصفای پر از نور و ضیا رفت
ماه رمضان، طی شد و آمد مَه شوال
ماه شرف و منزلت و قدر و بها رفت
ماهی که در آن معجزهی حق شده نازل
با شوق و نشاط آمد...
(وداع با ماه مبارک رمضان)
«خداحافظ»
الا ای ماه مِهر و رحمت و غفران، خداحافظ
که در قدرِ تو نازل شد ز حق قرآن، خداحافظ
ضیافت بود و ما مهمانِ این خوان کرم بودیم
الا ای ماه جود و نعمت و احسان، خداحافظ
همه لبریز بودیم از معاصی و خطا...
(وداع با ماه مبارک رمضان)
(ماه رحمت)
اندکاندک ماهِ رحمت، رو به پایان میرود
رو به پایان ای دریغا ، ماهِ غفران میرود
ماه فیض و طاعت و ذکر و مناجات و دعا
ماه زهد و پاکی و تقوا و عرفان میرود
ماه خودسازی انسان، در کلاس مَعرفت
ماه دوریکردن...
(فروردین)
موسم فرّخ فروردین است
فرصت نسترن و نسرین است
رستخیزیست دگر، فصل بهار
که مصفا و بهشت آیین است
کِلک نقّاش ازل را بنگر...
گر تو را چشم حقیقت بین است
آفرین بر قلم صنعش باد
پردهای زد که بسی رنگین است
بس درخشان شده هر جا ، بینی...
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّکَ الْفـَــرَج)
« بهــــار »
اندک اندک، آمده از ره ، بهار
تا کند دشت و دمن را گلعذار
میزند شانه به گیسوی چمن
با نشاط و خرّمی، دست بهار
ابر رحمت میچکد بر بام شهر
میشود جاری دوباره جویبار
غنچهها گل میکند بار دگر
میشود خرّم بساط...
(شب قدر)
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم؟ توشهی قبری ندارم
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل ، دعایی کن برایم
اگر امشب به محبوبت رسیدی
خدا را در میان اشک ، دیدی
کمی هم نزد او یادی ز ما کن
کمی هم جای...
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـکَ الْفـَــرَج)
عیـــد آمد و ما بــدون تو غـــم داریم
در سـیـنهی انتظــــار ، مـــاتـــم داریم
گـل کـرده اگرچـه دشـت و بسـتان اما
ای رونــق بـوسـتان، تـو را کـــم داریم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
سال نو مبارک باد.
سال ماضی با تمام معضلاتش رخت بست
گرچه پشت خلق، زیر بار مِحنتها شکست
ای خدا در سال نو ، تغییر دِهْ ، احوال خلق
تـا مبـادا آبــروداری ، دهـــد عـــزت ز دست .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
«اَللّٰهْمَّ عَجّلْ لِوَلٖیِکَ الْفَرَج»
با چشم اشکبــار و دلـی غــرق سـوز و آه
آغــاز سال نــو، شده با «قـــدر» همپگـاه
در ابتدای سال «پدر» چون رَوَد به عرش
تــا انتهـــای ســال، میآیــد «پسر» ز راه؟