دیدگانم عاشق مخلص فراوان دیده بود...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار سید اسلام فاطمی
- دیدگانم عاشق مخلص فراوان دیده بود...
دیدگانم عاشقِ مخلص فراوان دیده بود
کوه و دشت ،گلستان و باران دیده بود
در دلِ شب های تارش ،
ماهِ تابان ، شکوه های آسمان
تابشِ خورشید سوزان ،
بارش باران و نمای رنگین کمان
کهکشانی دیده ام از بزم رقص اختران
موج دریای خلیج ،غرش آتشفشان
آسمان آبی و نیلگون
قامت دنای سر بلند
مردمی مجنون دیدم،
با بازُوانی چون کمند
مهربانی دیده ام از مردمان روزگار
هزاران درس آموختم ز هر آموزگار
مهر و وفا دارند ببین،
چه بخشندگی ها دیده ام
من هزاران خصلت خوب و
چه رخشندگی ها دیده ام
هر قشنگی و اخلاص، دیدم در جهان
نگاهم منعطف شد دیدم آنرا در مردمان
هر چه می گویم،برون از پرده می گویم
این سخن از عمق جان
قامت لُر جلوگاهِ این وطن، که هر وجب از خاکش،جهانیست بیکران
زانکه گیتی جامه عشقش به ایران داده است
باده عشق خداوندی به خاک دلیران داده است
مظهر عشق و وفا را دیده ام در خاک لُران
شرم دارد در حضورش، ماه و آفتابِ جهان
رسم زیبا ،رسم احترام به زن و خواهر و نیکو دختر است
گوهری نادر مشهور به« دا» دارند که نامش مادر است
به حرمت قدم زن ،بخشند اعدامی را پای دار
رسم ارتش لر قرن هاست بوده و هست پایدار
ننگ بر آئین و رسمی که مادر را کم شمرد
جلوه عشق خداوندیرا، به دست غم سپرد