گفتم مادر! گفت جانم
گفتم درد دارم! گفت : بجانم
گفتم خسته ام! گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! گفت : بخور از سهم نانم
گفتم کجا بخوابم! گفت: روى چشمانم
اما یکبار نگفتم ! مادر!، خوبم ، شادم…!
همیشه از درد گفتم و از رنج..
جوانی ات رو با بچگی هایم پیر کردم
مرا به موی سپیدت ببخش مادر
دستان پر مهرت را
بوسه باران میکنم
ZibaMatn.IR