100 متن کوتاه فیروزه سمیعی ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره فیروزه سمیعی
100 متن کوتاه فیروزه سمیعی ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن فیروزه سمیعی برای اینستاگرام و بیو واتساپ
در بندِ زمان، اسیر و بی تاب شدم/
در خوابِ خود از قفس به پرواز شدم/
آزادی اگر چه دور، رؤیا شد و رفت/
در حسرتِ بال های خود خواب شدم/
...
....فیروزه سمیعی

❣️ که بود آنکه مرا بنام می خواند
کجاست مجنون گل عذار من ❣️
فیروزه سمیعی

آزادی و بند، هر دو در جانِ من است/
زنجیر به دست و قفل در پایِ من است/
بر سنگِ سکوت، نقشِ پرواز زدم/
پرواز، ولی هنوز زندانِ من است/
....🍃
فیروزه سمیعی

روشن دیده ی دل
به ماه رویت
از دل نرود
هر که ببیند مه رویت
فیروزه سمیعی

وقتی عشق می بافی
لبخند می شوم در نخ نگاهت
❤️☘️
فیروزه سمیعی

خانه ای ساخته ام
بر فراز واژه ها
چراغی فروزان از عشق
آنجا جغرافیایی نیست
جز دریای مواج چشمانت
و گندمزار زیبای موهایت
و مرزی نیست جز آرامش آغوشت
تنها پناهگاه امن من...
☘️ فیروزه سمیعی

من، پشیمانم با دو صد داغ توبه، به پیشانی
با مستی خماری عجین گشتم، توبه چه می خوانی؟!🍷
........
فیروزه سمیعی

زندگی ام قصیده ای ناتمام/
در گره ی زمان و وهم و خیال/
بادی وزید و برگ هایم ریخت/
ماندم به سکوتِ فصل ها بی سوال/
...فیروزه سمیعی

درختی است
لبه ی پرتگاه
ریشه هایش در هوای خالی
دست می کشد به زخم های باد
فیروزه سمیعی

تی تی تیک تیک
تی تی تیک تیک
تی تی تاک
تیتی تاک تاک
تی تی تیک تیک
تی تی تاک
ساعت به وقت مستی
فیروزه سمیعی

ستاره ی نگاهت
سوسوی بی رمق شبتابی است
که دل هیچ شبی را روشن نمی کند...
..... فیروزه سمیعی

شهر آشوب تویی
ای رخ تو شورشگر
عذر تقصیر چه باشد
گنه از این بیشتر
فیروزه سمیعی

دست بردم به دعا تا غم دل ناله کنم
غم دل داد سخن درد تو را چاره کنم
فیروزه سمیعی

هیچ روزی مثل روز اولین عشقم نبود
چون برفت دیگر از آن روز جز تکراری نبود
فیروزه سمیعی

برای خداحافظی می آیند سایه ها
مثل پیراهن هایی
که باد آورده است
فیروزه سمیعی

نیست شدم هست شدم
نغمه ی جانسوز شدم
سوز شدم ساز شدم
از عدم آغاز شدم
فیروزه سمیعی

نیس در فالم به جز دیدار یار
من فدای چشمو آن ابروی یار
فیروزه سمیعی

تیر نگاهت
عطر هوایت
و زنگ صدایت
سلاح های مرگبارند
حتی برای من!
فیروزه سمیعی


ز راه رفته نرفته پشیمانم
به جرم نکرده چرا مجازاتم هنوز؟!
فیروزه سمیعی

ای دوست به آوای بهاری دلمان را بنواز
بر چنگ و به زخمه ی دل ریش بساز
باغ دلم از ساز تو لبریز گل است
خوش آمدی و ماه گل روی تو سبز
فیروزه سمیعی

مستدام گشتم زخامی
وین سر شوریده بین
دود چون آتشفشان
بر دیده آید از سرم
فیروزه سمیعی

سیب سرخ می چینم
از درخت حوا
و آن را به حوض ماهى می سپارم
تا به دست تو
که دست در پاشویه ام دارى برساند
نقش ات
گردش ماهى هاست
در آبى کاشى
رنگ گناهى
که آسمانى است
فیروزه سمیعی 🦋🍎

تو عطر سیب سبزی
رو گونه های پاییز
خدا تو رو به من داد
کجا تو می گریزی
فیروزه سمیعی

...و
اینگونه عاشق شدم
تو را ندیدم و لیلی شدم
فیروزه سمیعی

🥀نرود در دل سنگ اشک بهار🍃
🥀گل چه آسان می شود پرپر باد 🍃
فیروزه سمیعی

🍁 نامردمان را بگو حدیث نفس نخوانند
که ما خوانده ایم ز دوران حدیث ها 🍁
فیروزه سمیعی

وقتی تو را دیدم
از چشمانم دو ستاره
و از سینه ام
گنجشکی پر کشید و رفت
حال بى تو
باز است در قفس
با این همه نمى پرد
پرنده ی خیال تو
فیروزه سمیعی

به آینه چنان بنگر،
ره بی نشان باز خواهی یافت
به دیده چنان بین که نادیده باز خواهی دید
فیروزه سمیعی

من و تو زخمی دست هم شدیم
من یه گل بودم ، تو تیغ رو تن سبز من شدی
فیروزه سمیعی

آمدی خوش آمدی
با شورخورشید آمدی
من اگر پروانه ام
تو با بهاران آمدی
فیروزه سمیعی

🍃نای و نوای دل من
چنگ و فغان دل من
مست می لعل توام
این من و آن دل من🍃
فیروزه سمیعی

ره بی بازگشت است
مرگ
سفر چرا روی به پیشواز مرگ
🍁
فیروزه سمیعی

تو را یادم فراموش نمی شود هرگز🍃
تو خود فراموش کردی یادم را 🍃
فیروزه سمیعی

من با تو معنی عشقو شناختم...
بی تو بودن یعنی به زندگی باختن
...... فیروزه سمیعی

تو سکرت قلب منی
عشق تو وای فای منه
کجا برم تب بکنم
روی لبات نام کنه
......فیروزه سمیعی

منگر پیمان شکسته ی عشق را
چه بسا فلک زودتر می شکست
...... فیروزه سمیعی

تا قیامت در سرم طوفان نوح پیچیده است
این چه رستاخیز پنهانی و شورش خیزی است
......
فیروزه سمیعی

سلام از مطلع آفتاب
تا ادامه ی پرواز در انتهای زمین
وقتی خورشید عاشق می شود
بر راهزنی ماه
دنیا سمفونی عاشقانه هاست
در یک بیدار باش....
..... فیروزه سمیعی

روزهای ساحل
به من موج نزن
یاد گرفتم در باران برقصم
.... فیروزه سمیعی

.. به تو فکر می کردم
باران تندی گرفت
و سقف خانه دلش لرزید
نگاهم
پنجره را شکست
نیامدی
پل را سیل برد...
.......
فیروزه سمیعی

☘️🍃پرنده می خواند در دل شب به یاد لانه اش/
رود می گذرد غمگین و خاموش در انتظار عشق/🍃☘️
....
فیروزه سمیعی
https://t.me/Pangarah

تو ستاره ای ✨
در شب رنج
عشقی
میان این دنیای خاموش....
....✨
.... فیروزه سمیعی

به چشمانت قسم دنیا منی تو/
به جانم بسته ای، رویا منی تو/
تو باشی زندگی رنگینترینه/
تمام لحظه های زیبا منی تو...
...
...فیروزه سمیعی

عشق
نامی نیست
حس آتشی ست که زبانه می کشددر سینه ام
و می سوزاند
هر فکری
جز تو را
فیروزه سمیعی

عشق، یک ساعت شکسته است؛که هیچ گاه نمی داند، زمان کجا می رود، اما همیشه در انتظار می ماند...
....
....فیروزه سمیعی

خنده ات
همان است که از یادم برده بود☘️
چه اندازه خوشبختی ساده است🍃
...فیروزه سمیعی

به آغوشت که می رسم ☘️
تمام جهان کوچک می شود🍃
....فیروزه سمیعی

امروز
قهوه ام تو بودی
کافه و شمع و کتاب
پاییز و برگ های ریخته
قهوه امروزم
لمس دست های تو بود
سیرم از روزهای بی پایان
ولی هنوز
به بوی تو محتاجم...
«فیروزه سمیعی»

گلی دیدم به رنگ آذر و خون
به بوی تلخِ درد و مثلِ مجنون
جهان با رقصِ پاییزانه ات مست
و من ماندم در این اندوهِ محزون
فیروزه سمیعی

از دست های تو
امواجی می ریزد
که اندوه را
تا دوردست ها می برد...
....
فیروزه سمیعی

بستم دل خود به چشم مستت جانا
جز عشق تو در دلم نروید زیبا
هر جا بروم ، به یاد تو خسته دلم
بی تو دل من نمی تپد تا فردا
....فیروزه سمیعی

سکوت
قطاریست که با چشمان باز می گذرد
و ایستگاه ها
مسیرهایی که هیچ وقت به مقصد نمی رسند
اما در این میان
قلب من
همچنان صدایت را می شنود...
...فیروزه سمیعی

تنهایی
پرنده ای که بال هایش
در آسمان خیالی
پرواز می کرد
...فیروزه سمیعی

ماهرخ است و گندمزار گیسوانش
چگونه مست نشوم از این همه زیبایی
..... ..
فیروزه سمیعی

زی در مستی و کوش در بی خبری
که نباشد در رهت دام و ددی
فیروزه سمیعی


هر وقت خواستم برم
بگو نرو ....
اینجوری می فهمم ، معنی دل بریدن وو ...
..... فیروزه سمیعی

تیر باران نگاتم و می سوزم در آذرِ ماه آغوشت
من سربدارِ لبانِ تبدارم، مهربانویِ آبانی
.....فیروزه سمیعی

نااهلان روزگار پرهیز🍁
از دوستان ریاکار دوری
..... فیروزه سمیعی


مشق عشق در دل نویسم نوش هجر در کام تلخ
زهر خندی بر لب و داغی به سینه از غمش
فیروزه سمیعی

تب ریز تب تبریز تن باران شست
تنهایی من بود که باران نمی خواست
فیروزه سمیعی

دی شد حدیث جوانی و بسر رسید بهار عمر
به آینه قسم که دگر ننگرم روی ماه خویش
فیروزه سمیعی

نهادم دل خویش به پای عشق جگر سوز
کشیدم سرمه به چشمانم از این سیه روزی
فیروزه سمیعی

از طلوع آفتاب روی دوست
در زمستان مژده ی بهار می آید
سرود و نغمه ی نوروز
به گلستان شور هزار می آید
فیروزه سمیعی

راز دل سرگشته را گفتم
رفتی نپرسیدی غم دل را
فیروزه سمیعی

من آن یکی مرغم
ققنوسی برآمده از آتش
هم بال سیمرغ
چهره به چهره ی خورشید
فیروزه سمیعی

دلبری به بی وفایی معروف
دل شکستی تو را سود چه بود💔
فیروزه سمیعی

وصل او از دادن جان سخت تر
یا حبیبی خواندم و عزرائیل گفت علیک🍃
فیروزه سمیعی

تو با لبخند زیبات در آیینه
چشمام می درخشی
گل بهاری جانانم در آواز شراب پاییزی 🍷
فیروزه سمیعی

تو موجاج موج عشقی
که از هُرم تنت
برخود، دیوانه وار می گردم
تا بر تو نپیچم
قلبم آرام نگیرد💗
فیروزه سمیعی

💠نیست معجزه در شهر به جز روی نگار💠
💠من و هم صحبتی و عیش مدام 💠
فیروزه سمیعی

💠💠💠💠💠💠💠💠
شمع و پروانه کشیدم بر دفتر خویش
شمع فروزان درخشید و بال پروانه خلید
دود از دفتر دل برخواست به عشق
زود باز آی رخ شمع و نقش پروانه بکش
فیروزه سمیعی

🥀دل دادم و وفا ندیدم در این دیار
باید به کوی غربت نشینان سفر کنم 🥀
فیروزه سمیعی

هستی من شدی با یک نگاه پاک ☘️
چگونه پاک کنم تو را زنگاهم🍁
فیروزه سمیعی

همه ی عمر گذشت به دریغ و افسوس
حاصل عمر چه باشد جز غم ای کاش ها...
فیروزه سمیعی

🍀ظلام چشمانم مرگ را
بفریبد
فریب روزگار التفاتم نیست🍀
فیروزه سمیعی

روز شدو شب شدو ماه اومد تو آسمون🍀
تو رو ندید تو خواب گل
ستاره چید ازشب و صبح....
فیروزه سمیعی

من باشم و تو باشی و یه خونه
بیا برات بخونم شعرای عاشقونه
..... فیروزه سمیعی

و ممکن است باعث مسدود شدن حساب کاربری شاعر گردد.
10
ثانیه دیگر اطلاعات به روز میشود
د
دست بالای دستی چه بسیارست
تنها دست عاشق است که هیچکس نمی رسد☘️...
فیروزه سمیعی

تو پاک بودی نوگل خندان چمن
دست پلید چه کسی تو را از ریشه کند
..... فیروزه سمیعی

تماشاگه رازست چشمه سار خورشیدت...
من شب تاریک چشم به راه طلوع توام...
..... فیروزه سمیعی

آه،
اگر دلتنگی ها
به آسمان برسند،
آنجا که ستاره ها
از تب عشق من
آتش می گیرند ...
...فیروزه سمیعی

در بی وزنی عشق
قلب ها در فضا
هر نه به بله تبدیل می شود
در مدارهای دل ...
➖➖➖➖➖➖
فیروزه سمیعی

درختان را به رقص آورد
آواز پرنده
می خواست صدایش را
به گوش خورشید برساند....
🍂....
....فیروزه سمیعی

🍂
خون سرد تاریخ
بر کاغذهای پوسیده
شعله می کشد
می دمد آتشی از خاطره...
🍂....
فیروزه سمیعی

مرگ
محبوب من است
بوسه ای نرم مى نشاند
بر لبان رنگ پریده ام
در سایه سار شب
و در این بوسه ی خاموش
قصه ها
بى پرسش
پایان می یابد...
🤍🍂
فیروزه سمیعی

هر آنچه در جهان وجود دارد
تنها تویی
دست تو
چشمانت و قلبت
که در این لحظه
جهان مرا تشکیل می دهد...
...❤️
فیروزه سمیعی

یک پنجره می خواهم
رو به باغ صبح
پر از عطر نارنج
سبز
سبز🍃☘️🍊
....فیروزه سمیعی

رنج /
نه زخم است /
نه ناله /
بلکه صدای شکستن لیوانی ست /
که هر روز از دستم/
می افتد/
اما تکه هایش هیچ وقت/
به زمین نمی رسند/
....
...فیروزه سمیعی
https://t.me/Pangarah

بگذار جهان بپوسد
بگذار آسمان بمیرد
ما زنده ایم در خدایگانِ سایه ها
ممنوع و بی پایان
در میان گورها
دوباره متولد
با آتشی که هرگز نمی میرد...
...
🕊️
....فیروزه سمیعی

با هر نفس از عطرِ تو مستم//
در رقصِ خزان بی تو شکستم//
چشمانِ تو دردم شد و درمان//
در شعله ی عشقِ تو نشستم...🍃🍀
...فیروزه سمیعی

در رقصِ خزان/
می آمیزد/
عطرِ بوسه های تو/
با رؤیای عشق/
نگاهت/
آتشی ست/
که از درد و داغ/
گل می کارد/
در دلم…
ای رؤیای شیرینِ زردپوش!....
....
فیروزه سمیعی

دل از عشقت به شوق اومد دوباره/
تمام هستیم با تو بهاره/
تو مثل نور خورشیدی و تابان/
که رنگ عشق پاشی بر دل و جان/...
....
...
فیروزه سمیعی

آسمان با این همه ابر
ابر با این همه اشک
و چشمه ها…
با این همه زلالی
مجال نمی دهند
این همه انعکاس
تا ببینیم که
خورشید چگونه می سوزد....
...فیروزه سمیعی

شب
صدف ها
گوشه ی خوابِ دریا...
.....
....فیروزه سمیعی

آغاز نگاه تو بود
در شکست سایه ها
و بارانی که
از دست هایت عبور می کرد
من از شاید آمدم
تو از هرگز
با بوسه ای لبریز از موسیقی
که رویایم را می نوشت...
.......
.....
فیروزه سمیعی

در چرخش افلاک چه کس را خبر است؟ /
کاین باده به کام کی و کَس می خوردیم؟ /
بر دهر مخور حسرت و افسوس که هیچ /
جز عشق و شراب گوهری بر ننِشست/
...
....
فیروزه سمیعی

فراوانی اش/
در لب های خاموش توست/
لب هایی که/
به زمزمه ای خاموش/
در گوشِ سکوت/
از تپشِ راز/
مژده ی یک بوسه را می دهند...
.....
فیروزه سمیعی

در گوشه ی لبخند تو پنهان شده ام
بر عشق تو دلبسته و حیران شده ام
قسمت شده حرف عشق برلب هایت
خواهش به فراوانیِ باران شده ام

در زندگانی من
نه سایه ای باش که گذراست
و نه ردّی که
با اولین باران محو شود
تو تمامی هستی منی
آن پایان که
با عشق نقطه می گیرد
و آن آغاز که
همیشه با یک واژه می شکفد:
دوستت دارم
فیروزه سمیعی

لبخند تو سرخوشیِ آغازین است/
در خواهشِ چشمانت هزاران چین است/
قسمت شد اگر عشق به لبخند شما/
رازِ دلِ من باز هم شیرین است...
....
.....فیروزه سمیعی
