اَعوذُ مِن همه ی طعنه های مَسمومت
و مِن تمامِ کلک های ِ فنّیِ شومت
و مِن تمام نُقوشی که میکشی با مَکر
برای من همه شب دشمنانه بر بومت
اَعوذُ مِن بدی و شرّ دوستَت دارم
و خنده های به ظاهر متین و مغمومت
و مِن حضور تو با جمله های مجنونی
و آن قیافه ی لیلا نَمای مظلومت
و در تمامی وقتی که پیش مَن هستی
اَعوذُ مِن همه ی فکرهای مذمومت
و مِن هر آنچه که منظور عشوه هایت هست
و مِن نشانه ی تلخ و نماد و مفهومت
و انتهای غزل باز هم پُر از احساس
اَعوذُ مِن تو جَمیعاً ، به عشق معصومت !
ZibaMatn.IR