100 متن کوتاه حسین منزوی ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن حسین منزوی برای اینستاگرام و بیو واتساپ
سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاریست
که این شگفت ترین نوعِ خویشتن داریست
تمامِ روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرینِ شکنجه دچار بیداریست
لینک متن
خزان به قیمت جان
جار میزنید اما
بهار را به پشیزی
نمیخرید از من
لینک متن
و من چگونه بیتو نگیرد دلم
اینجا که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند..
لینک متن
هنوز اگر تو بیایی ،
دوباره می شوم آغاز
اگر چه خسته تر از آفتاب ،
بر لب بامم
لینک متن
مرا به بوی خوشت
جان ببخش و زنده بدار...
که از تو
چیزی ازین بیشتر نمی خواهم ...
لینک متن
تشنگی من
تنها
نوشیدن تمام آن چشمه است
که از دهان کوچک تو
سر باز کرده است
لینک متن
تو بیا مست در آغوش من
و دل خوش دار
مستی ات با بغلت
هر دو گناهش با من
لینک متن
شب اگر باشد و
مِی باشد و
من باشم و تو
به دو عالم ندهم
گوشه ی تنهایی را
لینک متن
من
سراپا همه زخمم
تو
سراپا
همه
انگشت نوازش باش ...
لینک متن
شست باران همه ی کوچه خیابان ها را
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من ؟
لینک متن
همه یک سو و تو یک سو
چه بگویم دگر ؟
لینک متن
مثل باران بهاری که نمی گوید کی
بی خبر در بزن و
سرزده از راه برس
لینک متن
شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست می گرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی فهمد
لینک متن
چراغ از خنده ات گیرم
که راه صبح بگشایم
لینک متن
گُل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم
لینک متن
من زخمی از دیروزم و بیزار از امروز
وز آنچه مینامند فردا، ناامیدم
لینک متن
دلم در دست او گیر است خودم از دست او دلگیر
عجب دنیای بی رحمی دلم گیر است و دلگیرم
لینک متن
درون آینه ی رو به رو چه میبینی
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی
تویی برابر تو چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه میبینی...
لینک متن
چون موریانه، بیشۀ ما را ز ریشه خورد
کاری که کرد تفرقه با ما، تبر نکرد
لینک متن
گر چه به شعله میکشی قلب مرا به عشوهات
بر دو جهان نمیدهم یک سر تار موی تو ...
لینک متن
ای قصه تو و من، چون قصه ی شب و روز
پیوسته در پی هم، اما بدون دیدار
متن شعر لینک متن
شُست باران همه ی کوچه خیابان ها را
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!
متن شعر لینک متن
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود
متن شعر لینک متن
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
متن شعر لینک متن
با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!
متن شعر لینک متن
مى خواست عشق را بِچِشاند به کامِ خلق
با طعمِ شیر و شَهد و شکر، "مادر" آفرید
متن شعر لینک متن
روشنان چشمهایت کو؟ زن شیرین من!
تا بیفروزی چراغی در شب سنگین من
می شوم بیدار و می بینم کنارم نیستی
حسرتت سر می گذارد ، بی تو بر بالین من ...
متن شعر لینک متن
عاشق شیم و دعا کنیم که شاید از معجز عشق
یه روز بیاد که روزگار دوباره روزگار بشه
متن تک بیت لینک متن