100 متن کوتاه حسین منزوی ۱۴۰۳ جدید 2025

متن های کوتاه درباره حسین منزوی

100 متن کوتاه حسین منزوی ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن حسین منزوی برای اینستاگرام و بیو واتساپ

دلم در دست او گیر است خودم از دست او دلگیر
عجب دنیای بی رحمی دلم گیر است و دلگیرم

 دلم در دست او گیر است خودم ا
لینک متن

‏شب اگر باشد و
مِی باشد و
من باشم و تو
به دو عالم ندهم
گوشه ‌ی تنهایی را

‏شب اگر باشد و مِی باشد و من
لینک متن

گُل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خنده‌ات گیرم که راه صبح بگشایم

گُل از پیراهنت چینم که زلف شب
لینک متن

مثل باران بهاری که نمی گوید کی
بی خبر در بزن و
سرزده از راه برس

مثل باران بهاری که نمی گوید
لینک متن

چون موریانه، بیشۀ ما را ز ریشه خورد
کاری که کرد تفرقه با ما، تبر نکرد

 چون موریانه بیشۀ ما را ز ری
لینک متن

تو بیا مست در آغوش من
و دل خوش دار
مستی ات با بغلت
هر دو گناهش با من

تو بیا مست در آغوش من و دل
لینک متن

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچ
لینک متن

هنوز اگر تو بیایی ،
دوباره می شوم آغاز


اگر چه خسته تر از آفتاب ،
بر لب بامم

هنوز اگر تو بیایی
لینک متن

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻼﻡ ﻧﺎﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺳﺖ !
ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍﺯﯼ ﺳﺖ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﺍﻡ ﺩﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ!
ﻭ ﻣَﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﺩﻟﻢ؟
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻭﺁﯾﯿﻨﻪ ﻭ ﻫﻮﺍ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻌﺘﺎﺩﻧﺪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻼﻡ ﻧﺎﻣﻔﻬﻮ
لینک متن

تشنگی من
تنها
نوشیدن تمام آن چشمه است
که از دهان کوچک تو
سر باز کرده است

علاج تشنگی من تنها نوشیدن
لینک متن

همه یک سو و تو یک سو
چه بگویم دگر ؟

همه یک سو و تو یک سو چه بگویم
لینک متن

چراغ از خنده ات گیرم
که راه صبح بگشایم

 چراغ از خنده ات گیرم که را
لینک متن

من زخمی از دیروزم و بیزار از امروز
وز آن‌چه می‌نامند فردا، ناامیدم

 من زخمی از دیروزم و بیزار از
لینک متن

درون آینه ی رو به رو چه میبینی
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی
تویی برابر تو چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه میبینی...

 درون آینه ی رو به رو چه میبین
لینک متن

چگونه سیر شودچشمم از تماشایت ڪه جاودانه ترین لحظه ی تماشایی..

چگونه سیر شودچشمم از تماشایت ڪ
لینک متن

تنها دهانِ توست که دل را نمی زند
قندی که در مکرّرِ خود نامکرر است

تنها دهانِ توست که دل را نم
لینک متن

شُست باران همه ی کوچه خیابان ها را
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!

شُست باران همه ی کوچه خیابان ه
لینک متن

بوسه یی دادی و تا بوسه ی دیگر مستم
کَس شرابی نچشیده است بدین گیرایی

بوسه یی دادی و تا بوسه
لینک متن

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس

هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

جذبه از عشق است و با او بر نتا
لینک متن

از تو تصویری ست در من جاودانه جاودانه

از تو تصویری ست در من جاودانه
لینک متن

روشنان چشمهایت کو؟ زن شیرین من!
تا بیفروزی چراغی در شب سنگین من
می شوم بیدار و می بینم کنارم نیستی
حسرتت سر می گذارد ، بی تو بر بالین من ...

روشنان چشمهایت کو؟ زن شیرین من
لینک متن

و من چگونه بی‌تو نگیرد دلم

اینجا که ساعت و

آیینه و

هوا

به تو معتادند..

من چگونه بی‌تو نگیرد دلم
لینک متن

سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاریست
که این شگفت ترین نوعِ خویشتن داریست

تمامِ روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرینِ شکنجه دچار بیداریست

سکوت می کنم و عشق در دلم جار
لینک متن

خزان به قیمت جان
جار میزنید اما

بهار را به پشیزی
نمیخرید از من

خزان به قیمت جان
لینک متن

عاشق شیم و دعا کنیم که شاید از معجز عشق

یه روز بیاد که روزگار دوباره روزگار بشه

عاشق شیم و دعا کنیم که شاید از
لینک متن

با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!

با من بمان و سایه ی مهر از سرم
لینک متن

مرا به بوی خوشت
جان ببخش و زنده بدار...

که از تو
چیزی ازین بیشتر نمی خواهم ...

مرا به بوی خوشت جان ببخش
لینک متن

دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
گریبان غمت را مى زند چنگ

دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ گ
لینک متن

شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من...

شراب چشم های تو مرا خواهد گرف
لینک متن

با تو به اوج می رسد، معنیِ دوست داشتن...

با تو به اوج می رسد معنیِ دوس
لینک متن

برای دیدن آن خوب،
آن خجسته ی مطلوب،
چقدر باید از این روزهای بد بشمارم؟
.

برای دیدن آن خوبآن خجسته ی مط
لینک متن

امیّد ِ رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم

امیّد ِ رهایی نیست وقتی همه
لینک متن

دل من؛
تنگ و هوایی نگاهت شده است....

دل من تنگ و هوایی نگاهت شده
لینک متن

من
سراپا همه زخمم

تو
سراپا
همه
انگشت نوازش باش ...

من سراپا همه زخمم تو
لینک متن

شست باران همه‌ ی کوچه خیابان‌ ها را
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من ؟

شست باران همه‌ ی کوچه خیابان‌
لینک متن

شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست می گرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی فهمد

شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست م
لینک متن

گر چه به شعله میکشی قلب مرا به عشوه‌ات
بر دو جهان نمی‌دهم یک سر تار موی تو ...

گر چه به شعله میکشی قلب مرا به
لینک متن

ز خود چگونه گریزم ؟
که بار خویشتنم ...

ز خود چگونه گریزم که بار خو
لینک متن

بشناس مرا حکایتی غمگینم

بشناس مرا حکایتی غمگینم حس
لینک متن

دل را به یادِ توست که بر آب می زنم...

دل را به یادِ توست که بر آب می
لینک متن

ای قصه تو و من، چون قصه ی شب و روز

پیوسته در پی هم، اما بدون دیدار

ای قصه تو و من چون قصه ی شب و
لینک متن

مى خواست عشق را بِچِشاند به کامِ خلق
با طعمِ شیر و شَهد و شکر، "مادر" آفرید

مى خواست عشق را بِچِشاند به کا
لینک متن