چه تابستان سردی بود دلم پاییز می خواهد
هنوز چون لحظه ی اول تورا لبریزمی خواهد
چه پاییز،قشنگی بود پر از برگهای رنگارنگ
دوتا چای و نگاه تو، دلم یک میز می خواهد
نمیدانم چه دارد مهر،که تو درآن نمایانی
غروب ها میرسی از راه،ولی تا صبح نمی مانی
نسیم سرد پاییزی، ورقص ناز گیسویت
مرا رویای تو کافی ست دراین شبهای طولانی
دمی گفتی مرا شب خوش و من عمریست بیدارم
همان روز بار خودبستی به چشمانت وفادارم
هنوز هم بعد یک عمری توبا پاییز می آیی
چه شوری دارد عشق تو، که من بر آن سزاوارم
ZibaMatn.IR