متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
درباره
پشتیبانی
اپلیکیشن
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن پروانه حسینی
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات پروانه حسینی
جمله پروانه حسینی
دل شکستی و نگفتی که خدایی دارد
از پس حادثه ها کار تو را می بیند
من به گردی زمین معتقدم میبینی
که خدا بال و پر ظلم تو را می چیند...
متن شعر
نشستم رو به درگاهت، در این شب های نورانی
خداوندا نجاتم دِه، از این دنیای ظلمانی...
متن شعر
تو مقصر نیستی!
فقط می خواستی
از پل بگذری
گذشتی و خرابم کردی!
من مقصرم
که به یک عابر،
دل بستم......
متن پروانه حسینی
خرابم کردی و رفتی ندانستی چه بر من شد
که یک عابر نمی فهمد غم سنگین پل ها را...
متن شعر
آنقدر پاییز را
دوست دارم که،
این حس نگرانم می کند
هرچه را اینگونه خواستم
به چشم بر هم زدنی
ازدست دادم!
دلم می خواهد
همه ی چمدان هایم را
پر از پائیز کنم؛
میخواهم لااقل
فصل آمدنت را تا ابد داشته باشم...
متن پروانه حسینی
کاش میشد
آدمیزاد که به ته خط رسید،
مثل ساعت شنی برعکسش کرد
و فرصت دوباره به او داد!
کاش میشد پایان های تلخ راخط زد
و تمام داستان ها را با فصلی
خوش به اتمام رساند؛
کاش میشد فقط لحظه ای
قلم سرنوشت به دستان من می افتاد
تا برای پدرم قدری جوانی
و برای مادرم دلی خوش را قلم بزنم..
و برای خودم
تنها دیدار مجدد تورا
راستی چرا کاش ها سبز نمی شوند!؟...
متن پروانه حسینی
باران که می بارد
"حسود میشوم"
و به زمین و زمان حسادت میکنم!
به شیشه ی پنجره که طعم بوسه های
آبدار باران را می چشد،
به آسمانی که بغضش را
خالی می کند
به زمینی که پر از عطر خاطره میشود؛
به درختانی که تن می شُویند
برای تولدی دیگر...
و درآخر به دستانی که تومی گیری
و به قدم زدن در باران دعوت میکنی!
راستش همه را می شود تحمل کرد
اما حسرت این آخری مرا خواهد کشت......
متن پروانه حسینی
امان از این
" پنج شنبه ها"
انگار کسی یا حسی کُشنده،
دلت را از سینه ات میدَرَد
و به بی رحم تری شکل ممکن
چنگ میزند!
انگار که در دلت رخت می شویند
و با خشونت تمام می فشارند
طوری که از گوشه گوشه ی دلت
خون آبه یی از خاطرات می چکد؛
گاهی آرام میشوی و گاهی میسوزی
و این آتش تو را به خاک های سردی می کشد
که عزیرانت را به رسم امانت بلعیده اند،
آرامگاهی که آب بر آتشِ دل
و آتش بر خرمنِ افکار دنیایی ست،
جایی که در تمام شهرها بهشت نامیده ...
متن پروانه حسینی
+چرا نمیخوابی؟
_مگه تو میذاری
+من!؟ منکه دیگه نیستم
_مطمئنی؟
چیه چرا ساکت شدی؟
+من دیگه رفتم خیلی وقته، نمیبینی؟
_خب اشتباه تو همینه، که فکر میکنی رفتی نیستی
ببین تو اینجایی،تو همه ی ترانه ها
پشت پنجره، تو آشپزخونه
تو اتاق، تو خیابون،حتی تو آینه...
چه خوش خیالی که فکر می کنی رفتی
تو اینجایی، من رفتم!
من تموم شدم
و از من فقط تو موندی
+اما اینا همش خیاله
_فرقی نمیکنه تو یا خیالت
وقتی خاطراتت هنوز نفس می کشند
حالا تو بگو من چطوری بخ...
متن پروانه حسینی
فرق زیادی ست
بین دوست داشتن و
"اعتماد داشتن"
شاید بشود هر کسی را
دوست داشت،
اما قطعا نمیشود به هرکسی
اعتماد کرد؛
"اعتماد از عشق هم بالاتر است"...
متن پروانه حسینی
روز عشق آمد و من غرق تمنای تو ام...
باحضور تو دلم شاد وجهانم عشق است...
متن عاشقانه
تو شیرینی چو سیگاری که قبل ازترگ می چسبد
پر از سم نفس گیری، که باشی مرگ می ارزد!!...
متن پروانه حسینی
می کشد خاطره های تو در این ماه مرا
ماه خرداد،عجب داغ غریبی دارد.....
متن پروانه حسینی
فکر کن اولین روز
تابستان باشد،
و یاد تو از سقف
خیالم چکه کند!
مثل صدای یخ در شربت،
مثل خنکی هندوانه در یک
ظهر داغِ تابستانی،
مثل یک نسیم که جانت را
نوازش می کند...
عاشق که باشی
میتوانی با خیالش هم
زندگی کنی!
نه گرما حریفت می شود؛
و نه این جمعه های
بی حوصله ی کشدار......
متن پروانه حسینی
جمعه باید باتو سر میشد ولی این روزگار
طاقت خندیدن انسان عاشق را نداشت...
متن پروانه حسینی
دم رفتن که نشد سیر نگاهت بکنم
تا ابد حسرت تو در دل من جا دارد...
متن پروانه حسینی
مادرت را ببوس؛
وبه آغوش بکش
تا نبودش را نبوسیده
و سنگی سرد را در آغوش
نکشیده ای...
میروی عمری، نمی فهمی دراین عالم فقط
روشنی بخش، مسیر تو دعای مادر است
بی حضور سایه اش دنیا جهنم می شود
دیر می فهمی بهشتت رد پای مادر است...
متن پروانه حسینی
می رسد فصل بهار و میرود از دل غبار
آسمان رحمی کن و بر خاطرات من نبار
بر من دل خسته که دارم هوای زندگی
گرچه عمرم سرشده در کوچه های انتظار
انتظار دست گرمی که مرا گم کرده است
خاطراتی که به دادم میرسد شب های تار
یاد چشمانی که مرهم میشود بر زخم دل
زندگی بی خاطرش هرگز ندارد اعتبار
آه، از دلتنگی عشقی دم تحویل سال
فکر یاری که پُراست از خاطرات ماندگار
با خیالش سیب و سبزه میگذارم روی میز
سفره ی هفت سین من پُر میشود از عطریار...
متن شعر
تنهایی یعنی:سرت درد کند،
برای داشتن کسی که تنهادلیل تنهایی توست
تنهایی یعنی اویی که باید باشد، نباشد؛
کسی که داشتنش محال است
و فراموش کردنش ناممکن...
تنهایی یعنی: تو نباشی
و من بین و بغض و حسرت
با دلتنگی تمام"خیالت"را به آغوش بکشم!
و بدتر از تنهایی هم یعنی
تو حال مرا بدانی، بخوانی، و باز نیایی......
متن تنهایی
لطفا هر صبح️
جای خورشید، بر من بتاب
خیره بر چشمانم بخند،
و بهانه ی آغازِ دیگری باش.
️️️...
متن عاشقانه
دردِ دل با کَس نگفتم، دردِ من گفتن نداشت
خنده بر لب می زدم، هرچند خندیدن نداشت ...
متن شعر
خسته از زندگی، کاش خدا رحم کند...
زود امضا بکند برگهٔ استعفأ را......
متن شعر
می نشینم با خیالت چشم می دوزم به در
در هوایت شب به شب از عمر من کم می شود...
متن شعر
وفاداری شبیه من به خواب خود نمی بینی
چنان دیوانه ات بودم که بی تو، با تو بودم من...
متن شعر
میان دفترم برگ خزان دارم نمی فهمی
به چشمم بعد تو اشک روان دارم نمی فهمی
هنوز اینجا کسی با یاد تو شبها نمیخوابد
درون سینه ام درد گران دارم نمی فهمی
برایت می نویسم تا سحر شعر غریبی را
ز دلتنگیِ تو داغی نهان دارم نمی فهمی
اگر چه نو بهارم، رد نکرده سِن من از سی
ولی از هجر تو قدی کمان دارم نمی فهمی
لبالب از غمم، لبخند پر دردم نمی بینی
دلی پیر و ولی روی جوان دارم نمی فهمی
هوایت آتشی هر شب زند بر جان پر ...
متن شعر
آنچه روشن بکند صبح مرا
خنده ی توست...
در غیابت دلِ من،
بی نَفَست می گیرد...!
️️️...
متن عاشقانه
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
...
متن شعر
یا حسین فریاد کردی، که دگر یاور نداری
بی وفایی را ز امت ،این چنین باورنداری
جان فدای ناله های آخرین سرباز راهت
عالم از داغت بسوزد،که دگر اصغر نداری
...
متن شعر
گفتند که درد است سرانجام خیالت
این درد خوشم باد که بیمار توام من
...
متن شعر
قتل عمد است، کسی را که تو را می خواهد!
به نگاه دگری ، از بر خود دور کنی؛
...
متن شعر
چه دردی بدتر از اینکه،
بخواهی رفتن او را؛
خودم صدبار جان کندم،
ولی رفتن صلاحش بود
...
متن شعر
تو خندیدی و چشمانت ز یادم برد رفتن را
من از لبخندت آموختم ز این دنیا گذشتن را
...
متن شعر
ترسم در آرزویت حسرت به دل بمانم
وقتی به تو رسیدن در قسمتم نباشد...
متن شعر
عشق است و همین لذت رسوایی عالم !
عاشق که شوی، عقل به سر راه ندارد...
...
متن شعر
گفتن که درد است سرانجام خیالت
این درد خوشم باد که بیمار توام من
...
متن شعر
میان دفترم برگ خزان دارم نمی فهمی
به چشمم بعدتو اشک روان دارم نمی فهمی
هنوز اینجا کسی با یاد تو شبها نمیخوابد
درون سینه ام درد گران دارم نمی فهمی
برایت می نویسم تا سحر شعر غریبی را
ز دلتنگی تو داغی نهان دارم نمی فهمی
اگر چه نو بهارم، رد نکرده سِن من از سی
ولی از هجر تو قدی کمان دارم نمی فهمی
لبالب از غمم، لبخند پر دردم نمی بینی
دلی پیر و ولی روی جوان دارم نمی فهمی
هوایت آتشی هر شب زند بر جان پر دردم
و هر شب در دلم آتشفشان دا...
متن شعر
شبی بارانی وغمگین، به اشک خود وضو کردم
دوباره دیده را بستم و بغض خود فرو کردم
مرا خوش بود رویایت، چو آبی بر گلی تشنه
جفا کردم به رویایت، خودت را آرزو کردم
چه شب هایی که با شعر و خیال تو سحر کردم
همین که زنده ام بی تو، نمیدانی هنر کردم
که دل بی عشق می میرد ولی بی زندگی هرگز
من عمری بی وجود تو،بدون عشق سر کردم
...
متن شعر
من آبانی ام تشنه ی گفتنم، مگر میشود بی غزل سر کنم؟
در این فصل نقاشیِ عاشقی، چگونه تو را از دلم در کنم؟
من آن عابرخسته درجاده ام،که راهی ندارم به جزردشدن
چگونه ازعشقی بگویم که رفت، چگونه نباشی وباور کنم؟
دراین باغ بی باروبرگ خزان،تبرگشته کابوس هرخواب من
منم تک درخت کهن سال باغ، کجا جرعه ای تا لبی تر کنم؟
نشسته به دل آتشی از غمت، دعایم شده باز دیدار تو!
میان دل و عقل و این زندگی، کدامین ندانم که داور کنم؟
مرا دیدن روی تو مرهم است، ب...
متن شعر
شده از درد بخندی ، که نبارد چشمت؟
من در این خنده ی پرغصه، مهارت دارم...
...
متن شعر
چمدان دست گرفتم که بگویی نروم
تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟
...
متن شعر
دل من طواف می خواست نه گذشتن و پریدن
تو ولی چه بی محابا، ز حریم دل گذشتی
...
متن شعر
یک نفس مانده زمستان به منزل برسد
آخرین جمعه ی پاییز، تو را کم دارم
...
متن شعر
بدان شب سیاه من، بی تو سحر نمی شود
بغض نشسته بر گلو، و بی تو سر نمی شود
...
متن شعر
پرسید:اگر رفتم ، حال تو چه خواهد شد؟
یخ کردم و لرزیدم ؛ با خنده تلخی رفت!
...
متن شعر
باز هم گرفته باران، در لحظه های آبان
بی چتر و سر پناهم من بی تو در خیابان
در این هوای دلچسب یک آه مانده در من
آواره ام چو مجنون، گم گشته در بیابان
یک کوله بار کهنه ، پر کردم از خیالت
سردم چو سنگ سخت ِ بی رحم آسیابان
می خندم و بهارم در کوچه های پائیز
من اشک بی نشانم در برق چشم تابان
یک بغض بی امانم، که میدرد گلو را
یک عاشق غریبم، سر برده در گریبان
دردی نشسته برجان آتش شده وجودم
از من گذشت عمری در حسرتت شتابان
مضمون من تو...
متن شعر
یک شهر پر از حادثه ی دود گرفته
صد بغض گره خورده و اندوه جوانی
شب های زمستانی و بارانی دلگیر
باید به عزای دل خود نوحه بخوانی
...
متن شعر
مظلوم ترین لحظه عشاق زمانی ست
بادی بوزد، ساز شود، یار نباشد!
...
متن شعر
خرابم کردی و رفتی، ندانستی چه بر من شد
که یک عابر نمی فهمد، غم سنگین پل ها را
...
متن شعر
فال فنجان من ای کاش، مرا مژده دهد؛
خبر آمدنت، بر دل پژمرده دهد
...
متن شعر
حسرت عشقی به دل دارم که طوفان می کند؛
زخم دل را با نمک عمریست درمان می کنم!
...
متن شعر
ادامه