با حسرت دیدار چه شب ها که سحر...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
4.2 امتیاز از 5 رای

با حسرت دیدار، چه شب ها که سحر شد
این عمر من و توست که بیهوده هدر شد

هرگاه نسیمی به سرِ زلف تو پیچید
خاکستر افروخته ام زیر و زبر شد

تا آمدم از وعده ی دیدار بپرسم
لب های تو محدود به اما و اگر شد

از چشم تو افتادم و دیدم که به جز من
هر قطره که از چشم تو افتاد، گهر شد!

در کوزه ی خشکیده، نَمی راه ندارد
بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد

ZibaMatn.IR
متن حسین دهلوی شعر
اشتراک‌گذاری
ارسال متن