100 متن کوتاه رفتن ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن رفتن برای اینستاگرام و بیو واتساپ
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن...
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست چقدر بلند فریاد بزنی
او دیگر صدایت را نخواهد شنید
دلم میخواست تا ابد دوسِت داشته باشم ولی انقد دلتنگم گذاشتی که دیگه حتی نمیخوام بهت فکر کنم!
مرا ببخش که ساده بودنم دلت را زد....... مرا ببخش اگر عشق ورزیدنم چشمانت را بست....! میروم تا آنان که توانا ترند.... تورا به پوچ بودنت برسانند..
️
اگر روزی تهدیدت کردند،
بدان در برابرت ناتوانند!
اگر روزی خیانت دیدی،
بدان قیمتت بالاست!
اگر روزی ترکت کردند،
بدان با تو بودن لیاقت می خواهد
تو آن عهدی که با من بسته بودی
مگر بهر شکستن بسته بودی
تو سنگین دل چرا از روز اول
نگفتی دل به رفتن بسته بودی
ازش پرسیدم:
پدر جان!
آدم برای رفتن باید چقدر مطمئن باشه؟
گفت: مردها نمیزارن زنی رو که دوسش دارن؛
هوای رفتن به سرش بزنه!
عاشق که باشی
رفتن نمیدانی
میمانی …
سر حرفت میمانی
که گفته بودی
تا ته دنیا کنارش میمانی...
️️️
برای رفتن .. چمدان می بندند
برای ماندن .. دل !
من کدام را ببندم ...! که نه خیالِ رفتن دارم.. و نه توانِ ماندن ..
در سفر،هر کس به مقصد می رسد، می ایستد!
من سفر را دوست دارم، مقصد من رفتن است!
پای من با تو رو زمین بود وقتی پریدی زیر پاهام خالی شد
هادی چشم براه
تو رفتی و قلم را با خودت بردی
و من ماندم
با یک دفتر خالی
و ذکر لب
که جانم کاش که بودی
مجید رفیع زاد
گاهی رفتن
واژه ی غریبی میشود
و تو باید آمدن را جشن بگیری
رعنا ابراهیمی فرد
|هَمهٔ اونایی که رَفتن|
قولِ تا اَبَد موندنْ داده بودن... :)
آمدیم که برویم
قصه ی تلخی ست
زندگی ...
آریا ابراهیمی
من همه چیزش را گرفته بودم
چمدانش را،دستانش را،نگاهش را
حتی دقیقه را
او اما دلش به رفتن بود
بیدار می شوم تا باز بخوابم، در بیدار شدن شتاب نمی کنم.
احساس می کنم تقدیر من آنجاست، که امکان ترس نیابم.
جایی که می بایدم رفت می روم، و می آموزم.
جرأت حقیقت بازی می کردیم نوبتش شد پرسیدم:
چطوری دل می کنی؟
خندید و با حالت بامزه ای گفت:
یواش یواش کمرنگ می شم!
اون موقع متوجه منظورش نشدم.
کاش هیچ وقت نمی فهمیدم...!
رفتن را همه بلد هستن..
ماندن کار دل هست..
دلم را ب دلت زنجیر کرده ام..
المیرا پناهی -درین کبود
نویسنده
گاهی یک نفر میرود و با رفتنش نه تنها خودت را بلکه آرزوهایت را نیز پیدا خواهی کرد!
گشته ام آتش نشین از رفتنت؛
می ترسم تاخیر کند قطارِ آمدنت،
پیوسته ی ریل های احساسم را؛
و جز ریزشِ ریه هایی از دود،
هیچ نماند از رگه های هستی ام برجای؛
بازآی!
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
گله کثیر دارم از تو
گفتی میمانی دائم تو
دلتنگی شد نصیب تو؟
دل من جان داد ار فراق تو
l0tfii
بسه برگرد
من واسه تو عمرمو جنگیدم
مرگمو با چشم خودم دیدم
هرچی که هست تاوانشو میدم
بسه برگرد
من جون ندارم واسه ی این درد
رفتن تو پشتمو خالی کرد
از عمر من کم کن ولی برگرد...
_برشی از ترانه
گاهی دوست داری بمانی ولی مجبوری بروی
گاهی دوست داری بروی ولی مجبوری بمانی
و این انتخاب بین ماندن و رفتن انسان را دیوانه می کند!!!!
پدر و مادر و آشنایان و دوستان بازهم مصرند که بگویند
آسمان آبی است
اما من جای خالی تو را نشان می دهم
و می گویم آبی که هیچ
من اصلا آسمانی ندارم
آسمان من او بود
،که رفت!
مهدیه باریکانی
تفاوت است میان رفتن ها؛
بعضی چنان میروند
که هیچ نذر و دعایی
به گردن نمی گیرد
آمدنشان را . ..
مصطفی فروتن