زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

چون به سر، مستانه بست آن شاخِ گل دستار، کج
شد به کف پیمانۀ عمرِ من خون خوار، کج

بهر صیادی ست مژگانت، خَم آری باز را
از پیِ گیرایی آمد، ناخن و منقار، کج

هر چه گفتند از کجی در حق گردون راست بود
کج گمان می بردمش اما نه این مقدار، کج

روزگار آن شب سرِ بختم به بالین کج نهاد
کز ره شوخی نهاد آن شاخِ گل دستار، کج

کج نگه کردن عجب زآن نرگس بیمار نیست
چون بود کز ناتوانی می رود بیمار، کج

آن سیه بختم که بهر دامنم در گلستان
ناخن خود کرده همچون چنگِ شاهین خار، کج

گر نشینم در ته دیوارِ آهن، بر سرم
گردد از سیلابِ مژگان، آهنین دیوار، کج

تا زنم بر گوشِ جانی راست آهنگی چو چنگ
آمدم با قامتی چون پشت موسیقار، کج

راست قولش پُر نپنداری که زاهد چون کمان
می رود در حق می خواران، کج و بسیار کج

راستی را با چنین کج ها نشاید راست یافت
پای ما کج، راهبر کج، قصد کج، گفتار کج

این نوبت چو هر نوبت شراب آلوده نیست
راست شد هربار در حقش گمان، این بار کج

_آملی
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن