- آره،داشتم می گفتم؛
دلتنگی خیلی وحشیه ،
مکان و زمان نمی شناسه!
یهو وسطِ یه روزِ خوب یا یه روز شلوغ، وسطِ بَلبَشویِ یه دعوا،موقع رد شدن از خیابون، تو پاساژ وسطِ خرید،
تو صف نونوایی، وسطِ جشنِ فارغ التحصیلی، شب عید،
میونِ شلوغیِ مترو، سر جلسه یِ امتحان،
حتی وسطِ وانفسایِ قیامت ..
چنگ میزنه تو گلوت و تویی که مات و مبهوت تو چشاش نگا می کنی و خُشکِت میزنه!
حتی به این هم فکر نمی کنی که این لامروت از کجا پیداش شد؟!
فقط غرق میشی، غرق میشی ..
چی می گفتم ؟! آره ،داشتم می گفتم،دلتنگی خیلی وحشیه ...
ZibaMatn.IR