زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

آدمیزاد هرقدر جلوتر میره یک چیزهایى از درونش کم میشه
انگار که با هر قدم جلو رفتن یه آجر از آجر هاى تنش خالى میشه
مثل ساختمونى که هرچندوقت یکبار یه آجرش رو حذف کنند
ساختمون وجود توهم با هرقدم یه حفره درونش ایجاد میشه
با هربار جلو رفتن و نرسیدن
با هربار جنگیدن و نشدن
با هربار دوست داشتن و دوست داشته نشدن
با هربار زحمت و دست خالى برگشتن
باهربار موندن و رها شدن...
اون ساختمون هم از یجایى که بگذره انقدر آجرهاش کم شده که ممکنه بى هوا نِشست کنه و فرو بریزه
بدون اینکه آدم ها و ساکنینش متوجه بشن...
آدمیزاد هم همینه...یهو نِشست میکنه یهو فرو میریزه
بااین تفاوت که خالى شدن آدمى از درون اتفاق میفته...
به همین خاطر ممکنه بدون اینکه تو بفهمى این اتفاق بیفته
که تا به خودت بیاى اون آدم تموم شده باشه...
اتفاقات درونى و قدم هاى به مقصد نرسیده همان هایى هستند که یک چیزهایی رو از درون آدمها خالى میکنند
همون چیزهایى که تو متوجه شون نمیشى
که تابحال از زبونشون نشنیدی
اونها دقیقا اون چیزی هستند که توان آدمهارو برای ادامه میگیرند
در حالی که دیگران ازش بیخبرن
که به یکباره نگاهى می اندازى و میبینى نشست کرده اند...فرو ریخته اند...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن