100 متن کوتاه شعر ملل ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره شعر ملل
100 متن کوتاه شعر ملل ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن شعر ملل برای اینستاگرام و بیو واتساپ
معلم جغرافیا هرچه که می خواهد ؛
بگذار بگوید
کره خاکی تنها دو دریا دارد و بس
آن هم دو چشمان تو...

نان را، هوا را،
روشنی را، بهار را،
از من بگیر
اما خندهات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
جا ماندم
می خواستم پرنده باشم
و پرواز کنم
حال اکنون درخت ام
با عمیق ترین ریشه هایم
جا ماندم!

دلم گرفتە،
همچون عروسکی شیشە ای!
که می خواهد گریه کند اما
لبخندی بر لب دارد.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه:زانا کوردستانی

داعیه دار غیب خوانی نیستم محبوبم!
اما دنیا تمام می شود بی تردید
آن گاه که زنانگی تمام شود...

من و تو چون دو کوه
دور از هم
جدا از هم
نه توانِ حرکتی، نه امیدِ دیداری
آرزویم اما این است که
عشقِ خود را با ستاره های نیم شبان
به سویم بفرستی
آنا آخماتووا

تنهایی چنین ست:
آفتاب طلوع کند و
دوباره غروب کند و
همچنان چشم انتظار کسی باشی!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی

اگر بتوانم قلبی را از شکستن باز دارم
بیهوده نزیستهام
اگر بتوانم دردی را تسکین دهم
یا کم کنم
یا به سینه سرخی افتاده یاری دهم
به آشیانهاش برگردد
بیهوده نزیستهام